نوشته دیده بانی

نوشته ای غم انگیز: بیشتر به فکر دیده بان خود باشیم

نوشته ای که در این مطلب می خوانید شخصی برایمان ارسال کرده است که از معرفی خود امتناع ورزیده است و دوستان نظرات خود را در مورد این نوشته لطفا بیان کنید.

با توجه به سیاست های انتشار ، مطلبی که نویسنده اش دیده بانی یا در مورد دیده بان باشد و بدون توهین یا افترا به شخص یا قوم خاصی باشد در سایت انتشار می یابد خواه شخص خود را معرفی کند خواه حرف دلش باشد.

 

 

ان روز که مسولیتی داشتم جمعیتی ۱۳۰۰نفری در روستایم بودند تقسیم و توزیع کالایی بسیار سخت بود. خیابانها مملو بچه های و مدرسه ۲۸۰نفر دانش آموز داشت زمین ها آباد دامداری نمونه .

قهر و آشتی زیاد کاسبی خوب و دلها آرام بوی نان تمام کوچه ها را برداشته بود و پخت برنجی هفت خانه بعد به مشام میرسید آب باران از قنات وسط ده شور دیگری داشت و آسیابها با صدای تک تک خود همه را خبر دار میکرد .

مغازه هایی با اجناس عجیب که احتیاج مردم را می دانستند . کالن های نفتی که ۲۰لیترش یک زمستان را میشد سپری کرد . افسوس که رفت افسوس…

ولی امروز ۹۳/۵/۲۰ جمعیت کامل ساکن روستا فقط و فقط ۲۹۳ نفر می باشد خیابانها خلوت و مدارس خالی منازل سکوت و خاموشی دیگر نه از باران خبری است نه قنات معروف وسط روستا .

فکر که میکنم میبینم قنات برا چی؟ حالا که بارانی نمی بارد. مردم آرد را به کیسه میخرند و آن را به کک و کرم میدهند و از نان نانوایی استفاده می کنند بیشتر از ۲بشکه در فصل زمستان نفت لازم دارند و به قول یدالله خودمان آدم می تونه لخته تا سر فلکه بره و بیاد کسی نیست تا ببیندش .

چه بر سر مان آمده است تا اینگونه با زادگاه خودمان بازی کنیم مراممان حتی به روستا های همسایه هم نمیرسد که صدها آبادی به راه انداخته اند خانه آبا و اجدادشان را آباد نگه می دارند کم کم زبان فرزندانمان نیز تغییر نموده است و مادری که خود فارسی بلد نیست محمد ریحانی با فرزندش صحبت می کند .آخه خواهرم فارسی گفتن تو برای چیست پز و یا دست و پا زدن در فرهنگ .

بیایید طرز نگاهمان را به زادگاهمان عوض کنیم بهتر باشیم و بهتر برای آبادانیش بکوشیم و مثل کسانی نباشیم که برای روزه خودرن خود بعد آمدن به زادگاهش بروند مقلدی را پیدا کنند که این طور روزه خوری را حلال دانسته است . باشد که دیده بانی آباد و سربلند داشته باشیم.

۲۱ مرداد ۱۳۹۳
https://www.didebani.com/?p=6835

۱۰ نظر در “نوشته ای غم انگیز: بیشتر به فکر دیده بان خود باشیم

  1. hasan etemadi far گفت:

    سلام بر شما: مطلبت کامل خوندم جالب بود . حالااین همه مشکل در دیده بان پیش اومده به خاطر چیه؟ بخاطر اینه که همه عشقشون شهرستانه . دیده بان رو به هیچ حساب کردن چند سال دیگه فکر کنم به فراموشی سپرده بشه من از بچه های امروزی و دهه ۵۰و ۶۰ پرسیدم میگم چرا رفتین بندر میگین : دیده بان چیه .. دیده بان کجاس مثل اینکه توی کشور های اروپایی چند سال مقیم بودن نکته بعدی اینکه مردم دیده بان دل ندارن […] بیان توی روستای خودشون سرمایه گذاری کنن میرن شهرستان یا روستاهای همجوار . خوب وقتی یکی بیادسرمایه گذاری کنه بقیه هم دنبالش می دوند یه مثالی در مورد روستاهای اطراف بیرم میزنم روستای دهشیخ و چاهورز جمعیتی نداره * مرد هستن میدونی چی کار کردن؟ کاری کردن که واسه خرید اجناس مردم دهشیخ و … را انتخاب کنن که همینطور هم شد … پس این دل نوشته ها و … نفعی واسه دیده بان نداره فکر تازه ایی باید کرد که اونهم کلیدش دست جوانان هست و چند تا سرمایه دار

  2. فواد گفت:

    سلام بر آقا محمد عزیز واقعا هم اینجوری هست ما خواهرا و برادرامون همه فارسی حرف میزنند ولی باید در کنار فارسی دیده بانی هم یاد گرفت و در مورد سرمایه گذاری هم این فکر را داشتم و اگر یک نفر سرمایه گذاری کند و سود ببرد تمام مردم به دور او جمع می شوند
    و کلا مرسی واسه مطلب خوبت.

  3. محمد گفت:

    با حرف اخریتان درباره زبان دیده بان موافقم

  4. siji گفت:

    به نظر من چشم وهمچشمى زىاد شده و همه  بدنبال اینن که خونه هاى انچنانى  ماشیناى خارجى وکلى چىزاى دىگه اکثریت اونایی که ساکن بندر هستن این شکلىن  و اون سادگى قبل از بین رفته  

  5. محمد گفت:

    سلام خسته نباش لینک اهنگ خالد درست شد میتونید بیاد دانلود کنید http://mosnd.mihanblog.com/

  6. قاضی گفت:

    نوشته شما خوب بود و اینجاب با برخی از افکار شما موافقم. بیشترین چیزی که مرا به خود جلب کرد فارسی صحبت کردن مادرانی است که خودشان بیسواد و امل هستند و قدرت بیان فارسی صحبت کردن را ندارند ولی به خاطر برخی اعتقادات بیخود با فرزندان خود فارسی صحبت می کنند و زبان زیبای مادری را متروک میکنند. این ضعف همیشه برای اینجانب تاسف آور بوده و هست و امیدوارم با انتقادات جمعی بتوانیم این فهم و شعور را به آنها تزریق کنیم که زبان مادری ارزش والایی دارد.
    باتشکر قاضی

  7. علی گفت:

    واقعه جای تشکر داره از نویسندش و بسی جای تاسف برای ماکه در شهریم با هزاران فرهنگ خوب و بد زادگاهمان را فراموش کردیم

  8. ابوطالب گفت:

    تشکر میکنم از نویسنده عزیزولی اقای نویسنده خیلیها اینجوری نیستن کاش خودتو معرفی میکردی حداقل میدونستیم کسی که این مطلب و نوشته خودش چجوری هستش

  9. علی گفت:

    دیروز آقای از بندر عباس آمده بود روستا دوستی را دید گفت تودیده بانی جواب داد بلی گفت ول معطلی این حرف که چی. اگر افرادی از روی عشق خود و یا بی سرمایگی و بی کسی و … در روستا زندگی و امورات خود را با مال حلال می گذرانند حال فردی بیاد که معلوم نیست در این ۱ساله از کجا اورده ماشین خریده و فیس و افاده اش بر مردمی میزاره که فراموش کرده دیروز تواین کوچه ها روستا دمپاهی کهنه و پلاستیک جمع میکرده حال شده معلم اخلاق شما زورتان نمیاد زورداره از طریقه گفتارو کردار حال مال و منالش بماند با خدا

  10. مجید گفت:

    فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی می‌کنند. فرهنگ ازآنِ مردم است؛[۱] فرهنگ را ادوارد تایلور (۱۹۱۷-۱۸۳۲)، مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهٔ خویش فرامی‌گیرد تعریف می‌کند.[۲][۳]

    هر منطقه از هر کشوری می‌تواند فرهنگی متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد.[۴] فرهنگ به وسیلهٔ آموزش، به نسل بعدی منتقل می‌شود؛ در حالی که ژنتیک به وسیلهٔ وراثت منتقل می‌شود.

    فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان است. فرهنگ در بر گیرندهٔ این چیزهاست:
    ۱. سازگاری کلی با نیازهای اقتصادی یا محیط جغرافیایی پیرامون;
    ۲. سازمان مشترکی که برای فرو نشاندن نیازهای اجتماعی و سیاسی که از محیط پیرامون بر خواسته‌اند، پیدا شده است;
    ۳. مجموعهٔ مشترکی از اندیشه‌ها و دستاوردها.

    فرهنگ شامل هنر، ادبیات، علم، آفرینش‌ها، فلسفه و دین است.[۵]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در صورتی که ایمیل ندارید از این مدل استفاده کنید: a@b.com