کامران (عبدالله) رسولی فرزند حسین ، در سن ۲۰ سالگی بر اثر سانحه تصادف در جاده دیده بان – فداغ و بر اثر برخورد با شتر جان باخت.
این حادثه در ساعت ۲۲:۳۰ روز هفتم فروردین همراه با دو تن از دوستان مرحوم به نام های میلاد رسولی و عبدالله استوی اتفاق افتاد که خوشبختانه میلاد و عبدالله جان سالم به در بردند و فقط از ناحیه سر – دست و سینه دچار خراشیدگی شدند.
پسر عمه – پسر دایی عزیزم، عبدالله جان غم از دست دادن تو همچون برادرم رضا مرا داغ کرد و غم و اندوهمان تمدید شد. عبدالله جان ، رفتنت چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باورم مینشیند، ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چارهای جز تسلیم و رضا نیست. این ماتم جانگداز را به دایی فداکارم و عمه مهربانم صمیمانه تسلیت می گویم و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب میکنم.
کاش آن شب را نمی آمد سحر / کاش گم در راه پیک بد خبر
ای عجب کان شب سحر اما به ما / تیره روزی آمد و شام دگر
دیده پر خون از غم هجران و او / با لب خندان چه آسان بر سفر
ای دریغ از مهربانی های او / دست پر مهر آن کلام پرشکر
غصه ها پنهان به دل بودش ولی / شاد و خرم چهره اش بر رهگذر
در ارزان زان ما بود ای دریغ / گنج پنهان شد به خاک و بی ثمر
تا پسر رفت آن سحر از پیش رو / بی نشان را خاک تیره شد به سر
جا دارد اینجا از طرف خانواده های رسولی از کسانی که در مراسم تشییع شرکت نمودند و در بهتر برگزار شدن مراسم همکاری لازم را به عمل آوردند، تشکر کنم و امیداورم بتوانیم در مراسم شادیشان جبران کنیم.
همچنین تشکر می کنم از آقایان مجتبی محمدی و شهرام تهمایون که برای ابراز همدردی ، مراسم عروسیشان را به عقب انداختند و شاه دامادهایی که عروس خود را با صلوات به خانه بخت بردند. این حرکت را خودم به شخصه مشاهده کردم ولی بعضی دوستان متاسفانه رعایت نکردند و صدای بلند آهنگشان همچون تیغی قلب داغ دیده ها را می برید.